فکر نکنم بشه کسی رو پیدا کرد که تا حالا با این سوال روبرو نشده باشه! هر کدوم از ما حداقل چندین بار با این سوال معروف که علم بهتر است یا ثروت مواجه شدیم که شاید بیشتر ما جواب این سوال رو علم بدیم، البته شاید کسانی باشند که برعکس جوابشون ثروت بوده باشه و شاید توجیه هر کدوم از این جواب ها این بوده باشه که با این گزینه میشه اون یکی رو بدست آورد. مثلا با پول میشه درس خوند یا با علم میشه پول درآورد. شاید هر دو گروه درست فکر کنند. تا حالا به این موضوع عمیقا فکر کردید؟
علم بهتر است یا ثروت: هیچکدام.
این جوابیه که مدتیه ذهن من رو به خودش مشغول کرده، مدتیه که دارم دور و برم رو آنالیز میکنم، به نگرش های متفاوت، انگیزه های متفاوت، آینده ترسیم شده، امید، آرزو، تلاش و خیلی چیزای دیگه عمیقا نگاه کردم و به این جواب رسیدم: هیچکدام.
توضیحش برام کمی سخته پس بهتره با مثال براتون روشنش کنم. همه ما در روز با انسان های متفاوتی مواجه میشیم که هر کدوم اهداف و سبک زندگی خاص خودشون رو دارند. بعضی ها تحصیل کردن، بعضی ها پولدار و بعضی ها با شخصیت.
شخصیت واژه بزرگیه، شاید بشه اون رو با داشتن ویژگی هایی مثله اخلاق، ادب و فرهنگ سنجید. تو یکی دو سال اخیر زندگی من اندکی تغییر کرده، با انتخابی که داشتم مسیرم رو نسنجیده تغییر دادم و به همین دلیل با شکل دیگه ای از زندگی مواجه شدم. همزمان ازدواجم کمکم کرد تا بتونم بیشتر خودم رو کنترل کنم. تصمیم برای انتقال محیط زندگی درس های جدیدی به من داد. اینکه بتونم دنیا رو به سبک دیگه ای هم ببینم. با انسان های پست و بلند برخورد داشته باشم و ازشون درس بگیرم.
از این بین برخورد با انسان های مختلف و بررسی اون ها مدل فکری خاصی رو به من داد که الان دارم دربارش صحبت می کنم. برخورد با افرادی که جدا از شرایط زندگی، وضعیت مالی، اجتماعی و تحصیلات برخوردهای متفاوتی در برابر حوادث پیش رو داشتند. در این بین متوجه یه نکته اساسی و شاید در نگاه اول ساده شدم. شخصیت انسان ها به علم یا ثروتشون وابسته نیست. چه بسیار انسان هایی رو دیدم که از نظر شان اجتماعی و علمی در سطح به ظاهر بالایی بودند ولی از کوچکترین ویژگی های یک انسان هم بی بهره بودند! و این واقعا جای تعجب داشت. فردی که باید به عنوان یک الگو برای سایر اقشار جامعه باشه از حداقل ویژگی های اخلاقی بی بهره است و این زمانی بیشتر آزار دهنده است که این گونه افراد، به اصطلاح از قشر تحصیل کرده هستند. به جز ابراز تاسف برای اینگونه افراد هیچ راه حل دیگری به ذهنم نمیرسه. یادمه یکی از اساتید میگفت: “مگه دکتری چیه! دکتری یه کاغذ 20 گرمیه”.
زمانی متاسف تر میشم که می بینم این گونه افراد بر روی خودشان نام استاد می گذارند. واژه استاد برای من به شخصه احترام زیادی داره. استادانی در سال ها قبل داشتم که هنوز هم در ذهنم به رفتارشون فکر می کنم و براشون احترام قائلم؛ این احترام نه فقط به خاطر دانش اونها، بلکه برای رفتار اون ها بوده و هست.
جایگاه و صندلی به افراد شخصیت نمیده، این خود انسان ها هستند که برای خودشون شخصیت میسازند. یک بچه چند ساله هم میتونه برای ما با رفتارش در حد یه استاد باشه. بیشتر از این درباره این موضوع صحبت نمی کنم؛ حرف دلم خالی شد!
مرور 3 ديدگاه برای علم بهتر است یا ثروت
man harfe shomaro ghabol daram .kamelan dorosteh mamnonam be khatera harfhaye ghashangeton
دقیقا همینطورره
جالب بود همچین موضوعی که از بچگی ما مورد بحث بود و اینجا خوندم
مرگ از بی پولی بهتره…